معنی بننا بننا شدن، تبدیل شدن، پارچه کردن، تشکیل شدن، بافتن، بافیدن شُدَن، تَبدیل شُدَن، پارچِه کَردَن، تَشکِیل شُدَن، بافتَن، بافیدَن دیکشنری اردو به فارسی