جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بکواس

برواس

برواس
بَرواز. (از ذیل قوامیس عرب، دزی). رجوع به برواز شود
لغت نامه دهخدا

بواس

بواس
محنت و آزار و رنج و سختی. (برهان) (ناظم الاطباء). بمعنی محنت و رنج و سختی در برهان آورده و همانا عربی است. (انجمن آرا) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا

کواس

کواس
صفت و گونه. (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج). در بعضی فرهنگها با شین منقوطه نیز به نظر رسیده. (فرهنگ جهانگیری). کواسه. کواش. کواشه. و رجوع به همین کلمه هاشود، طرز و روش و قاعده و قانون. (برهان). طرز و روش و رفتار. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا