معنی برش کرنا
برش کرنا
برس کشیدن، مسواک زدن
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با برش کرنا
بری کرنا
بری کرنا
تَبرِئَه کَردَن، تَبرِئَه
دیکشنری اردو به فارسی
برش کردن
برش کردن
Cut, Trim
دیکشنری فارسی به انگلیسی
برش کردن
برش کردن
резать , подрезать
دیکشنری فارسی به روسی
برش کردن
برش کردن
schneiden
دیکشنری فارسی به آلمانی
برش کردن
برش کردن
різати , обрізати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
برش کردن
برش کردن
ciąć, przyciąć
دیکشنری فارسی به لهستانی
برش کردن
برش کردن
切割 , 修剪
دیکشنری فارسی به چینی
برش کردن
برش کردن
cortar, aparar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
برش کردن
برش کردن
tagliare, rifilare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی