بدسلوکی بدسلوکی ناسازگاری، بدرفتاری، بداخلاقی، بدسری، بدخویی، بداخلاقیمتضاد: خوش سلوکی فرهنگ واژه مترادف متضاد
بدسلوک بدسلوک بداخلاق، بدعنق، بدلعاب، ناسازگار، بدسر، بدرفتارمتضاد: خوش سلوک، خوش رفتار فرهنگ واژه مترادف متضاد