ترجمه بحث پذیر به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با بحث پذیر
بخش پذیر
بخش پذیر
قابل قسمت. تقسیم پذیر: نقطه بخش پذیر نیست. (یادداشت مؤلف). (اصطلاح حساب) اعدادی که به عدد یا اعداد دیگر قابل تقسیم است، عفو. (آنندراج). عفو و مغفرت. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
محک پذیر
محک پذیر
آزمایش پذیر، آزمون پذیر متضاد: محک ناپذیر، قابل امتحان، امتحان شدنی متضاد: امتحان نشدنی، سنجش پذیر، سنجیدنی متضاد: سنجش ناپذیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حق پذیر
حق پذیر
قبول کننده حق. پذیرندۀ حق: به یک ندم برهاند حق ار بود یکدم زبان و سینۀ حق گوی و حق پذیر مرا. سوزنی
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.