جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بحث پذیر

بخش پذیر

بخش پذیر
قابل قسمت. تقسیم پذیر: نقطه بخش پذیر نیست. (یادداشت مؤلف). (اصطلاح حساب) اعدادی که به عدد یا اعداد دیگر قابل تقسیم است، عفو. (آنندراج). عفو و مغفرت. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

محک پذیر

محک پذیر
آزمایش پذیر، آزمون پذیر
متضاد: محک ناپذیر، قابل امتحان، امتحان شدنی
متضاد: امتحان نشدنی، سنجش پذیر، سنجیدنی
متضاد: سنجش ناپذیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

حق پذیر

حق پذیر
قبول کننده حق. پذیرندۀ حق:
به یک ندم برهاند حق ار بود یکدم
زبان و سینۀ حق گوی و حق پذیر مرا.
سوزنی
لغت نامه دهخدا