ترجمه باقاعدہ به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با باقاعدہ
برقاعده
- برقاعده
- قاعدهً. برحساب. موافق قاعده و قانون. (ناظم الاطباء) : کار وی را بصلح یا بجنگ برقاعده راست بداریم. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
بقاعده
- بقاعده
- بترتیب و با نظم و موافق ترتیب و انتظام و موافق قاعده و قانون
فرهنگ لغت هوشیار
بقاعده
- بقاعده
- بترتیب و با نظم و موافق ترتیب و انتظام و موافق قاعده و قانون. (ناظم الاطباء). و رجوع به قاعده شود
لغت نامه دهخدا