جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بار بار

بارنبار

بارنبار
مردم عامی مصر چنین تلفظ کنند ولی در دیوانها بِیَورونَبارَه نویسند و آن شهر کوچکی است در نزدیک دمیاط به کنار خلیج اشموم و بسراط. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

دار بار

دار بار
حمل تنه های درخت به وسیله ی نفرات زیاد، از توابع دهستان خرم آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی

بار بر

بار بر
کسی که بار را بر پشت و دوش خود حمل کند بار برنده حمال
بار بر
فرهنگ لغت هوشیار