جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ایٹمی

ایامی

ایامی
جمع ایم، بیوگان، بی شوهران، بی زنان جمع ایم بیوگان بیوه زنان زنان بی شوی
فرهنگ لغت هوشیار

ایرمی

ایرمی
سنگی که در بیابان جهت نشان راه و هدایت مسافر برپای کنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ایامی

ایامی
جَمعِ واژۀ اَیِّم. (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24) : و انکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم. (قرآن 32/24). و زنان ایامی همه جامۀ حداد در بر و به فجع و شیون اندر. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 ص 454). رجوع به ایم شود، زمین خشک و بی زرع. (از اقرب الموارد) ، ساق بی گوشت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). آنجا که گوشت نبود بر وی از ساق. (بحر الجواهر) ، استخوان و کرانۀ پیشین ساق که بی گوشت است و چون بفشرند به درد آید. ج، ایابس. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ایمی

ایمی
امراءه ایمی عیمی، زن شوهر و مواشی مرده که آرزوی شوهر و آرزوی شیر کند. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به ایمان شود
لغت نامه دهخدا