جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با الہی

الجی

الجی
ترکی تاراجیده: داراک و خواسته ای که از تاراج به دست آید مال و جنس و اسیری که از دشمن گیرند
فرهنگ لغت هوشیار

الهی

الهی
خدایی منسوب به اله خدایی: تاء یید الهی توفیق الهی. یا حکمت الهی یا علم الهی. دانش برین خدا شناسی یزدان شناخت حکمت الهی نزد قدما یکی از شعب ما بعد الطبیعه در معرفت واجب و عقول و نفوس. (ندا) ای خدای من، خدای من، خدایا، الهی مرا تمتع دنیایی هیچ چیز باقی نمانده است. توضیح هم در دعا و هم در نفرین استعمال شود
فرهنگ لغت هوشیار

الهی

الهی
خدایی، خداشناس
ای خدای من، خدایا، امیدوارم مثلاً الهی موفق شوم
الهی
فرهنگ فارسی عمید

الکی

الکی
کار عبث و بیهوده، سخنی که حقیقت نداشته باشد، دروغین، بدون دلیل جدّی، از روی تفنن مثلاً او هر روز الکی به پارک می رفت
الکی
فرهنگ فارسی عمید

الجی

الجی
آنچه از مال و اسیر که از غارت و تاخت و تاز در سرزمین دیگران به دست بیاورند، اُلجَه، اُلجا
الجی
فرهنگ فارسی عمید