معنی استری کرنا
استری کرنا
اتو کردن
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با استری کرنا
اسپرے کرنا
اسپرے کرنا
اِسپَری کَردَن، بَرایِ اِسپَری کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
مسترد کرنا
مسترد کرنا
رَد کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
اسکی کرنا
اسکی کرنا
اِسکی کَردَن، اَنجامَش بِدِه
دیکشنری اردو به فارسی