جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اختیار کرنا

اختیار کردن

اختیار کردن
انتخاب کردن، برگزیدن، برای مِثال گر تو را در بهشت باشد جای / دیگران دوزخ اختیار کنند (سعدی - ۱۴۰)
اختیار کردن
فرهنگ فارسی عمید

انتظار کرنا

انتظار کرنا
اِنتِظار کَردَن، مُنتَظِر ماندَن، مُنتَظِر بودَن، صَبر کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی