جدول جو
جدول جو

معنی турбувати

турбувати
زحمت دادن، خزیدن، اذیّت کردن، دنبال کردن، مزاحمت کردن، قطع کردن، مضطرب کردن، مزاحم شدن
دیکشنری اوکراینی به فارسی