جدول جو
جدول جو

معنی скупий

скупий
غیر سخاوتمند، بدون ساختار، بخیل، حریص، خسیس، صرفه جویی، به طور بخیلانه، معذرت خوٰاهی
دیکشنری اوکراینی به فارسی

واژه‌های مرتبط با скупий

скупой

скупой
خَسیس، بُخل، غِیرِ سِخاوَتمَند، بِدونِ ساختار، بَخِیل، حَریص، بِه طُورِ بَخِیلانِه، مُتَأَسِّفَم
دیکشنری روسی به فارسی