معنی сила
сила
قدرت، اعطای اختیارات، نیرو، خیرخوٰاهی
دیکشنری اوکراینی به فارسی
واژههای مرتبط با сила
сила
сила
قُدرَت، تَوانمَندسازی، نیرو، طَبیعَت خوب، زورِ بازو، کُتَک زَدَن
دیکشنری روسی به فارسی