جدول جو
جدول جو

معنی розумний

розумний
باهوش، باسواد، هوشمند، باهوش تر، زیرک، شوخ، معقول، قابل قبول بودن، منطقی، منطقی کردن
دیکشنری اوکراینی به فارسی

واژه‌های مرتبط با розумний

розпусний

розпусний
خودسِتا، خُود بُزُرگ بینی، بی پَروا، سَهل اِنگاری، مَحروم اَخلاق، مَحروم کَردَن
دیکشنری اوکراینی به فارسی

розумно

розумно
بِه طُورِ هوشمَندانِه، بِه صورَتِ هیپنوتیزمی، با هوش، با اِحتیاط، زیرَکانِه، حیلِه گَرانِه، بِه طُورِ عاقِلانِه، کامِلاً، مَعقولانِه، مَعکوس، مَنطِقی
دیکشنری اوکراینی به فارسی