جدول جو
جدول جو

معنی передавати

передавати
انتقال دادن، از راه دور، واگذار کردن، اعتماد، منتقل کردن، انتقال، رساندن، رسیدن، منجمد کردن، واسطه بودن، میانجیگری
دیکشنری اوکراینی به فارسی

واژه‌های مرتبط با передавати

передавать

передавать
اِنتِقال دادَن، اَز راه دور، واگُذار کَردَن، اِعتِماد، مُنتَقِل کَردَن، اِنتِقال دَهَد، رِساندَن، رِسیدَن، مُنجَمِد کَردَن، واسِطِه بودَن، میانجیگَری
دیکشنری روسی به فارسی