معنی напружений напружений هیجان زده، چنگ زدن، زحمت کشیده، زخم، تنش زده، سلب ارث دیکشنری اوکراینی به فارسی
напружено напружено بِه طُورِ طاقَت فَرسا، با خُشونَت، با تَنِش، فُروتَنانِه، با کِشیدِگی، با کلِاس دیکشنری اوکراینی به فارسی