معنی заплутаний заплутаний پیچیده، مجتمع، پوشیده، پوشیده شده است، گیج، پیچیده کردن، در هم پیچیده، در هم آمیختن، گیج کننده، سرگیجه، آشفته، عصبی، مبهم، معمّایی، مه آلود، مشوّش، نزاع دیکشنری اوکراینی به فارسی