معنی дурний дурний احمقانه، احمق، احساساتی، حماقت، خفن، خفه کردن، بی فکر، مزخرف، خنده دار دیکشنری اوکراینی به فارسی
нудний нудний کِسِل کُنَندِه، اِحساس تَهَوُّع، کِسالَت زَدِه، کِشِش، خَستِه کُنَندِه دیکشنری اوکراینی به فارسی