ترجمه вʹялий به فارسی - دیکشنری اوکراینی به فارسی
واژههای مرتبط با вʹялий
вялый
- вялый
- بِه طُورِ شُلی، بِه صورَت اِکتِشافی، کِسِل، بی حُوصِلِگی، تَنبَل، بی حال، کِسالَت آوَر، خَستِه کُنَندِه، بِه طُورِ کاهِش یافتِه، دَر حالِ کاهِش اَست
دیکشنری روسی به فارسی