معنی блиск блиск برّاق بودن، بر اساس گزارش ها، درخشش، چشمک زدن، درخشندگی، روشنایی دیکشنری اوکراینی به فارسی
блеск блеск بَرّاق بودَن، بَر اَساس گُزارِش ها، دِرَخشَندِگی، دِرَخشیدَن، دِرَخشِش، بَرّاقِیَّت، رُوشَنایی دیکشنری روسی به فارسی