جدول جو
جدول جو

معنی бити

бити
کوبیدن، اعتصاب، زدن، در زدن، ضربه زدن، ضربه بزنید، ضرب و شتم، فشار دهید، چکّش زدن، برش دادن، پایین زدن، پور، شکنجه کردن، شکار غیرقانونی
دیکشنری اوکراینی به فارسی

واژه‌های مرتبط با бити

бить

бить
تِنیس زَدَن، تَاثیر پَذیری، شِکَنجِه کَردَن، شِکار غِیرِقانونی، ضَربِه زَدَن، ضَربِه بِزَنید، کوبیدَن، زَدَن، ضَرب و شَتم، فِشار دَهید
دیکشنری روسی به فارسی

жити

жити
زِندِگی کَردَن، بیوُگِرافی، خانِه داشتَن، خائِن، ساکِن شُدَن، ساکسیفونیست، سُکونَت داشتَن، مُناسِب بَرایِ زِندِگی
دیکشنری اوکراینی به فارسی