معنی безладдя безладдя پریشانی، بی توجّهی، شور و شوق، پرشور، آشوب، سر و صدا، جمعیت شورشی، گردآورنده، آشوبی بودن، لانه دیکشنری اوکراینی به فارسی
безладно безладно بِه طُورِ بی رَبط، بی رَحمانِه، نامُرَتَّب، بی نَظم، بِه طُورِ ژولیدِه، ژیمناستیک، بی رَبط، مُرتَبِط نیست، بِه طُورِ نامُرَتَّب، نابَرابَر، ژولیدِه، نور دیکشنری اوکراینی به فارسی