hükmetmek hükmetmek قِضاوَت کَردَن، حُکومَت کَردَن، سُلطِه داشتَن، حُکم دادَن دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
üretmek üretmek تَولِید مِثل کَردَن، بَرایِ تَولِید، ساختَن، ایجاد کَردَن، تَولِید کَردَن دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی