معنی temelde
temelde
به طور اساسی، اساساً، اساسی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
واژههای مرتبط با temelde
gemeldet
gemeldet
گُزارِش شُدِه، گُزارِش شُدِه اَست
دیکشنری آلمانی به فارسی
rebelde
rebelde
شورِشگَر، شورِشی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rebelde
rebelde
شورِشگَر، شورِشی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tembelce
tembelce
بِه طُورِ بیکاری، تَنبَلی، تَنبَلانِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
weelde
weelde
ثَروَت، مُجَلَّل، شُکوه
دیکشنری هلندی به فارسی
temere
temere
تَرسیدَن، تَرس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
telele
telele
فَراوان، طولانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
temel
temel
پایِه ای، اَساس، مُقَدَّماتی، اَساسی، بُنیاد، بُنیادی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی