معنی otoriter
otoriter
استبدادی، اقتدارگرا، رئیس مآب
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
واژههای مرتبط با otoriter
otoriter
otoriter
اِستِبدادی، اِقتِدارگَرا، فِشارآوَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
otorite
otorite
اِقتِدار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
motoriser
motoriser
مُوتُوری کَردَن، مُوتُور کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
otoritas
otoritas
قُدرَت، اِقتِدار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی