معنی ölçmek ölçmek اندازه گیری کردن، اندازه گیری، اندازه گرفتن، اندازه کردن دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
geçmek geçmek دُور زَدَن، گُذَشتَن، عُبور کَردَن، اَز دَست دادَن، بَرتَری یافتَن، سِبقَت گِرِفتَن دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی