kutsamak kutsamak مُقَدَّس کَردَن، بَرَکَت دادَن، بَخشیدَن، مَحفوظ کَردَن دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kutazama kutazama نِگاه کَردَن، بَرایِ تَمَاشَا، مُشاهِدِه کَردَن، زُل زَدَن دیکشنری سواحیلی به فارسی