معنی kısa
kısa
مختصر، کوتاه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
واژههای مرتبط با kısa
kosa
kosa
اِشتِباه کَردَن، اِشتِباه، خَطا، عِیب، عِیب دار، سَهو، لَغزِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی