ترجمه kibirli به فارسی - دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
واژههای مرتبط با kibirli
sinirli
- sinirli
- عَصَبانی، اَذیَّت شُدِه، آزُردِه، عَصَبی، آشُفتِه، زود رَنج، ناراحَت، زود خَشم، نِگَران، پَرخاشگَر، ناپایدار، تِکان دَهَندِه، بی اِعتِماد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kiburi
- kiburi
- خودسِتایی، غُرور، اِفتِخارکُنَندِه، اِعتِماد بِه نَفس کاذِب، مُتِکَبِّر، تَفَاخُر، مَغرور، اِستِبداد، خودپَسَندی، گُستاخی
دیکشنری سواحیلی به فارسی