uymak uymak مُطابِقَت داشتَن، مُناسِب، هَمخوٰانی داشتَن، مُتِناسِب بودَن، مُناسِب بودَن دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kurmak kurmak تَاسیس کَردَن، بَرایِ ایجاد، بُنیاد گُذاشتَن، نَصب کَردَن، ایجاد کَردَن دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی