معنی dizi
dizi
مجموعه، اپرا صابون
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
واژههای مرتبط با dizi
gizi
gizi
غَذایی، تَغذیِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dizin
dizin
دایِرِه مَعارِف، دایرِکتُوری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
dişi
dişi
زَنانِه، زَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
dini
dini
مَذهَبی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
wizi
wizi
اِختِلاس، سِرقَت، غارَت کَردَن، دُزدی کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی