معنی demir
demir
آهنین، آهن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
واژههای مرتبط با demir
decir
decir
گُفتَن، بِگو
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gemir
gemir
آه کِشیدَن، نالِه، آه و فَغان کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
demi
demi
نِیمِه، نِصف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
emir
emir
فَرمان، سِفارِش دَهید، حُکم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی