معنی çözülemez
çözülemez
نامفهوم، غیر قابل حلّ، حلّ نشدنی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
واژههای مرتبط با çözülemez
çözülmek
çözülmek
یَخ زُدایی کَردَن، حَل کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
çözülme
çözülme
جُداسازی، اِنحِلال، تَجزِیَه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی