ترجمه babacan به فارسی - دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
واژههای مرتبط با babacan
bałagan
- bałagan
- نامُرَتَّب، آشُفتِه، پَریشانی، بَدبَختی، بی نَظمی، بی سازِمانی، آشوب، سَر و صِدا، آشوبی بودَن، لانِه، نافَرمانی
دیکشنری لهستانی به فارسی
kabaca
- kabaca
- بی اَدَب، تَقریباً، خَشِن، بِه صورَتِ خَشِن، بِه طُورِ بی اَدَبانِه، اِهانَت آمیز، بِه طُورِ بی اِحتِرامی، بی اَدَبانِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی