معنی อาบน้ำ
อาบน้ำ
حمّام کردن، دوش گرفتن، باران باریدن
دیکشنری تایلندی به فارسی
واژههای مرتبط با อาบน้ำ
ขาดน้ำ
ขาดน้ำ
آب زُدایی کَردَن، کَم آب شُدِه، خُشک شُدِه
دیکشنری تایلندی به فارسی