معنی ห้าม
ห้าม
ممنوع، ممنوع کردن، ممانعت کردن، تحریم کردن، محدود کردن، تابو
دیکشنری تایلندی به فارسی
واژههای مرتبط با ห้าม
หนาม
หนาม
خاردار، خار، تیز و نُوک دار
دیکشنری تایلندی به فارسی
ข้าม
ข้าม
عُبور کَردَن، مُتَقَاطِع، عُبوری شُدِه، رَد کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ห้า
ห้า
پَنج
دیکشنری تایلندی به فارسی