معنی สูด
สูด
استنشاق کردن، استنشاق
دیکشنری تایلندی به فارسی
واژههای مرتبط با สูด
ดูด
ดูด
مَکیدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
พูด
พูด
گُفتَن، صُحبَت کُنید، صُحبَت کَردَن، گُفتِه شُدِه، حَرف زَدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
สาด
สาด
پاشیدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
สูง
สูง
بُلَند، بالا
دیکشنری تایلندی به فارسی
สู้
สู้
نَبَرد کَردَن، مُبارِزِه کُن، جُستُجو کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ขูด
ขูด
خراشیدَن، خَراش دادَن، رَندِه کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
สด
สด
تازِه
دیکشنری تایلندی به فارسی