معنی สั่งการ
สั่งการ
فرمانده، دستور بدهد
دیکشنری تایلندی به فارسی
واژههای مرتبط با สั่งการ
สังหาร
สังหาร
کُشتَن
دیکشنری تایلندی به فارسی