معنی รัฐ
รัฐ
ایالت، دولت
دیکشنری تایلندی به فارسی
واژههای مرتبط با รัฐ
รับ
รับ
دَریافت کَردَن، دَریافت کُنید، پَذیرا، پَذیرُفتَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
รัด
รัด
خَم کَردَن، باند، بَستَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
รัก
รัก
دوست داشتَن، عِشق
دیکشنری تایلندی به فارسی