معنی ม้วน ม้วน مارپیچ کردن، رول، فرمی، گوله کردن، پیچیدن، فر کردن مارپیچ کَردَن، رول، فُرمی، گولِه کَردَن، پیچیدَن، فِر کَردَن دیکشنری تایلندی به فارسی