معنی ผนึก
ผนึก
مهر کردن، مهر و موم
دیکشنری تایلندی به فارسی
واژههای مرتبط با ผนึก
ผลึก
ผลึก
بِلورین، کریستال، بُلور شُدَن، کریستالی شُدِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผนวก
ผนวก
ضَمیمِه کَردَن، ضَمیمِه
دیکشنری تایلندی به فارسی