معنی ปฏิเสธ ปฏิเสธ بی کس کردن، رد کردن، انکار کردن، کاهش دادن، محروم کردن، منفی کردن، امتناع کردن بی کَس کَردَن، رَد کَردَن، اِنکار کَردَن، کاهِش دادَن، مَحروم کَردَن، مَنفی کَردَن، اِمتِناع کَردَن دیکشنری تایلندی به فارسی