معنی ติดอาวุธ
ติดอาวุธ
تجهیز کردن، مسلّح
دیکشنری تایلندی به فارسی
واژههای مرتبط با ติดอาวุธ
ปลดอาวุธ
ปลดอาวุธ
بی سِلاح کَردَن، خُلعِ سِلاح، اَز اَسلَحِه خالی کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی