معنی ซ่อมแซม ซ่อมแซม اصلاح کردن، تعمیر، ترمیم کردن، تعمیر اساسی کردن، وصله خورده، بازسازی شده، بازسازی کردن، مرمّت شده دیکشنری تایلندی به فارسی