معنی ชั่วคราว ชั่วคราว گذرا، موقّت، به طور زودگذر، لحظه ای، موقّتی، با احتیاط، به طور موقّتی، محتاط، زودگذر، انتقالی دیکشنری تایلندی به فارسی