معنی คลาน
คลาน
زحمت کشیدن، خزیدن، خزنده، حالت خزیدن پیدا کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
واژههای مرتبط با คลาน
คลาย
คลาย
آرام کَردَن، شُل کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی