معنی การสะสม การสะสม انباشتگی، تجمّع، جمع آوری، مجموعه، انباشته بودن اَنباشتِگی، تَجَمُّع، جَمع آوَری، مَجموعِه، اَنباشتِه بودَن دیکشنری تایلندی به فارسی