معنی กระโดด กระโดด پرش کردن، پرش، پریدن، جهش کردن، جست و خیز کردن پَرِش کَردَن، پَرِش، پَریدَن، جَهش کَردَن، جَست و خیز کَردَن دیکشنری تایلندی به فارسی