معنی โน้มตัว
โน้มตัว
خم شدن، خم کن، تکیه دادن
دیکشنری تایلندی به فارسی
واژههای مرتبط با โน้มตัว
ก้มตัว
ก้มตัว
قوز کَردَن، تَعظیم کُن
دیکشنری تایلندی به فارسی